نشرات زنده
دانلود اپلیکیشن اندروید دانلود اپلیکیشن اندروید
فارسی English عربي
9368
-
الف
+

سکانسی ماندگار از سریال «روزی روزگاری» با بازی مرحوم «خسرو شکیبایی»

در این ویدیو سکانسی ماندگار از سریال «روزی روزگاری» را با بازی مرحوم «خسرو شکیبایی» را تماشا می کنیم.

نزدیک به 11 سال از سفر ابدی «خسرو شکیبایی» هنرمند پراوازه ایرانی می‌گذرد، اما همچنان یاد و خاطرش در سینمای ایران زنده است. هنرمندی که در بیش از ۴۰ فلم سینمایی نقشض بازی کرد و صدایش با اشعار معروف گره‌ خورده و برای بسیاری از ما خاطره‌ساز است.

به گزارش آی فیلم2، امروز 7 حمل سال 1398 خورشیدی سالگیره تولد «خسرو شکیبایی» هنرمند پرآوازه تلویزیون و سینمای ایران است.

«خسرو شکیبایی» زاده هفتم حمل  1323 خورشیدی در سرک مولوی تهران است. پدرش «احمد شکیبایی» جگرن ارتش ایران بود. زمانی که خسرو فقط 14 سال داشت، پدرش بر اثر بیماری سرطان فوت کرد.

شکیبایی مدتی در کارهایی از قبیل ساخت لفت و خیاطی فعالیت می کرد. او تحصیلات اکادمیک خود را در دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشته ی بازیگری گذراند.

برای نخستین بار در 19 سالگی روی صحنه ی تیاتر حضور پیدا کرد، اما ذوق هنری او باعث شد که به «عباس جوانمرد» نویسنده و کارگردان تیاتر خوب ایران معرفی شود.

همین موضوع سرنوشت خسرو شکیبایی را به عنوان بازیگری حرفه ای تیاتر رقم زد و از سال 1342 خورشیدی رسماً وارد این عرصه شد و در نمایش هایی از قبیل «همه ی پسران من»، «سنگ و سرنا»، «بیا تا گل برافشانیم» و «شب بیست و یکم» حضور پیدا کرد.

او همچنان در چندین نمایش تلویزیونی نیز بازی کرد که از جمله آن ها می توان به نمایش «هنگامه ی شیرین وصال» و «فیزیکدان ها» اشاره کرد. 5 سال بعد یعنی در سال 1347 وارد حرفهٔ دوبلوری شد.

«شکیبایی» در سال 1353 برای اولین بار در فلم کوتاه «کتیبه» به کارگردانی «فریبرز صالح» نقش بازی کرد. اما در سال 1361 زمانی که در نمایش «شب بیست و یکم» مصروف بازی بود، توانست توجه «مسعود کیمیایی» کارگردان پرآوازه سینمای ایران را به خود جلب کند.

کیمیایی او را برای بازی در کرکتر کوتاهی از فلم «خط قرمز» انتخاب کرد. حضور در همین فلم سبب ساز معرفی خسرو شکیبایی به عرصه ی سینما شد.

وی پس از تجربه ی فلم خط قرمز تا سال 1368 هجری خورشیدی در آثار متعددی نقش آفرینی کرد که «رابطه خوب»، «ترن و دزد» و «نویسنده« از جمله آن فلم ها هستند.

اما می توان گفت ایفای نقش در فلم «هامون» به کارگردانی «داریوش مهرجویی» در سال 1368 هجری خورشیدی نام خسرو شکیبایی را بر سر زبان ها انداخت. به گونه ای که برای بازی در این فلم موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از هشتمین جشنواره ی فلم فجر شد و نگاه هنرمندان، منتقدان و مردم را به خود جلب کرد.

او در عرصه ی تلویزیون نیز حضور موفقی داشت. در سال 1354 «محمدرضا اصلانی»، از شکیبایی برای بازی در سریال «سمک عیار» دعوت کرد. سپس در سریال های دیگری از جمله «مدرس»، «کوچک جنگلی»، «لحظه»، «روزی روزگاری»، «کاکتوس»، «خانه سبز»، «تفنگ سر پر»، «آواز مه» و «در کنار هم»، به ایفای نقش پرداخت.

اگرچه شکیبایی بیشتر به واسطه نقش آفرینی در سینما و تلویزیون شناخته شده است، اما صدای او ماندگار و تکرار نشدنی بود. خسرو شکیبایی پنج سال پس از ورود به عرصه تیاتر، در سال ۱۳۴۷ خورشیدی وارد حرفهٔ دوبلوری شد.

همچنین برخی از اشعار فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، سید علی صالحی و محمدرضا عبدالملکیان توسط شکیبایی به صورت دکلمه اجرا شده اند.

استاد خسرو شکیبایی مدت ها از عارضه سرطان کبد رنج می برد، سرانجام در 4 صبح روز جمعه، 28 سرطان 1387 خورشیدی به عمر 64 سالگی بر اثر عارضه ی قلبی در تهران از دنیا رفت. 

یکی از سریال های ماندگاری که آقای «شکیبایی » در آن نقش بازی کرد، «روزی روزگاری» می باشد.

این سریال سال 1370 ساخته شد و ماجرای راهزن معروفی به نام مرادبیگ با بازی زنده یاد خسرو شکیبایی را روایت می‌کرد که با بروز اتفاقی مسیر زندگی او کاملا دگرگون می‌شود.

خسرو شکیبایی (مراد بیگ)، محمود پاک‌نیت (حسام بیگ)، ژاله علو (خاله لیلا)، جمشید لایق (قلی خان)، محمد فیلی (نسیم بیگ، بسیم بیگ)، حسین پناهی (گُل آقا در جوانی)، شهره سلطانی (معصومه)، محمود جعفری (شعبان پدر گل آقا)، گوهر خیراندیش (نرگس)، پرویز پورحسینی (قدرت)،‌جمشید اسماعیل‌خانی (نایب)، بهروز مسروری (صفر بیگ)،‌منوچهر حامدی (بازرگان) و انوشیروان ارجمند (رفعت‌خان «خان خله») از جمله بازیگران این سریال بودند که در زمان نشر با مخاطبان بسیاری همراه بود و بعد از آن هم بارها از تلویزیون ایران تکرار شد.

در این ویدیو سکانسی از سریال «روزی روزگاری» که یکی از زیبا ترین و جذاب ترین قسمت این سریال به یاد ماندنیست را تماشا می کنیم.

مراد بیک که در کار خود مرید شاه دزدی به نام قلی خان بوده ، توانسته به تنهایی 1000 قافله را غارت کند. مراد بیک رودر روی یک پیر مرد کهنسال نشسته و پیرمرد از سرگذشتش به مراد بیک جوان قصه می کند . مراد بیک وقتی می فهمد که او همان قلی خان بزرگ بوده که کار از کار گذشته و در صحنه ای زیبا قلی خان جان داده و به دیار باقی شتافته ...

ب م

نظر شما
ارسال نظر